إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ ۲۷مائده
خدا فقط از تقواپیشگان مى پذیرد
در باره نیت کردن چی تو ذهنتون میاد ؟
حتما اولین گزینه میتونه نیت برای کار خیر باشه .
نیت حلقه اتصال علم و عمل هست یعنی باید بدونی برای رسیدن به چه چیزی نیت میکنی تا عملی انجام بدی .
نیت در واقع روح کار ماست.
و خیلی شنیدیم که نیت بدون عمل بهتر از عمل بدون نیته .
پسر برادر حبیب چند سال پیش روبروی خونشون با بچه های محل یه ایستگاه کوچیک زدن به نیت عزاداری امام حسین و فقط هم چایی میدادن و کم کم مردم خودشون نذری هایی رو میاوردن و با نیت خیرشون اونقدر رونق گرفت که با کمک مردم الان هر شب غذایی پخته میشه و پخش میشه،
دیدن تلاش این جوون ها برای عزاداری امام حسین واقعا تحسین برانگیزه.
از اول دهه محرم طبق هر سال مراسم رو شروع کردند اما چند روز پیش اتفاق عجیبی برا ایستگاه افتاده بود ، بنرهای ایستگاه و چند تا ایستگاه های تو محل با وسیله ای مثل چاقو یا تیغ پاره شده بود و دیدن این صحنه ها ذهن هر کس رو برای فک کردن قفل میکرد چون موضوع عزاداری امام حسین بود واین کار غیر قابل تصور
خانم برادر حبیب تعریف کرد با صدای اذان صبح از خواب بلند شدم آماده شدم برم وضو بگیرم دیدم یه صدایی از بیرون میاد بلافاصله رفتم پشت پنجره و دیدم یه آقایی کنار بنر ها وایساده، مشکوک شدم داد زدم آقا چکار میکنی چی میخوای ؟ گفت هیچی من همسایه هستم کاری ندارم ! منم گفتم شما این بنرهارو پاره میکنی ؟ گفت نه بنر چیه؟ واسه چی باید اینکارو بکنم؟ و شروع کرد به فرار کردن و من تا خواستم مرد های خونه رو صدا کنم رفته بود
با تعریف کردن این اتفاق تصمیم گرفتیم فردا دوربین کار بذاریم تا اگه دوباره اومد فیلمش رو داشته باشیم خلاصه فرداشب شد، بچه ها همه کشیک میکشیدن تا اینکه ساعت ۴ صبح این آقا سر و کلش پیداشد و تا خواست کارو شروع کنه بچه ها ریختن و چاقو بدست گرفتنش و به پلیس زنگ زدن و این آقا شروع کرد به انکار کردن و اینکه کار من نیست و تا اومدن پلیس پسرا شروع کردن به بازجویی و ازش خواستن که علت کارشو خودش بگه و بدون اینکه بفهمه صداشو هم ضبط می کردن، حالا شما چی حدس میزنید ؟ به نظرتون چی گفت ؟هدفش چی بود ؟
جوابی که داد این بود : من نذر کرده بودم که این بنر هارو پاره کنم تا حاجت بگیرم!!!! واقعا درست شنیده بودیم؟ میشه کسی باشه که اینطوری نذر کنه ؟
چی باعث میشه که انسان به این مرحله برسه ؟
یکی نبود بهش بگه آخه فازت چیه ؟
خلاصه پلیس اومد و این آقا به کلانتری منتقل شد البته با چاقویی که بدست داشت، توکلانتری خسارت بنر ها رو پرداخت کرد و به پلیس هم گفت من نذر کرده بودم بنر ها رو پاره کنم و وقتی حاجت گرفتم پولش رو بدم تا دوباره بخرن!!!
چهره خیلی موجهی هم داشته ویه تسبیح هم دستش بود و ذکر روزای هفته رو میگفت! و دائم به پلیس میگفت من ذکر روزای هفته رو بلدم .
ولی هنوز هم باورمون نمیشه و همون لحظه فقط این آیه به ذهنم میومد که:
. یُنْفِقُونَ أَمْوٰالَهُمْ لِیَصُدُّوا عَنْ سَبِیلِ اَللّٰهِ فَسَیُنْفِقُونَهٰا ثُمَّ تَکُونُ عَلَیْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ یُغْلَبُونَ
اموالشان را انفاق میکنند برای این مقصود که راه خدا را ببندند پس به زودی مال هایشان بر سر این خیال باطل برود و حسرتش بر دل آنها بماند و آنگاه مغلوب نیز خواهند شد،
چه جالب که در این آیه خدا نتیجه کاروشون رو حسرت میدونه و هیچ بهره ای براشون نمیمونه جز زحمت!
خدایا خوشحالم که عشق حسین را در قلبم دارم خودت کاری کن نیت های همه ی ما به عشق اهل بیت خالص و الهی شود.آمین
درباره این سایت